جدول جو
جدول جو

معنی غالب ابن عبدالرحمن - جستجوی لغت در جدول جو

غالب ابن عبدالرحمن
(لِ)
ابن عبدالرحمن. در اندلس شهری است بنام مدینه غالب بن عبدالرحمن که از مدینۀ سالم (یکی دیگر از شهرهای اندلس) به آن شهر میروند و این شهر را حصاری بزرگ است و دیهای چندو سرزمینی وسیع دارد و چهار پایان آن بسیار است اسباب و وسائل آسایش در آن از هر حیث فراهم است و بیش از دیگر نقاط اندلس در آن جا جنگ روی داده است. (از قسم اول کتاب صوره الارض ابن حوقل ص 117 و جزء اول حلل السندسیه ص 54 بنقل از صوره الارض با اختلاف عبارت)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن عبدالرحمن. وی از کسانی است که در عسکر سلیمان بن عبدالملک بوده و داستان زیر را نقل میکند: یک شب آهنگ خوش در لشکر شنیده شد. صبح سلیمان کس فرستاد تا خوانندگان را بیاورند چون آوردند رو به آنها کرد و گفت: اسب نر شیهه می زند تا مادیان به او نظر کند و شتر مست فحل به بانگ می آید تاماده شتر به او میل کند و بز نر بانگ از سرمستی برمیدارد تا بز ماده به پیش او رود، و مرد نیز آواز نمی خواند مگر میل به زن کرده و قصد آن داشته باشد سپس امر به اخته کردن آنان داد. عمر بن عبدالعزیز حاضر بود و اخته کردن را مثله دانست و به حکم عدم حلیت مثله آنها را آزاد کرد. (از سیرۀ عمر بن عبدالعزیز ص 38)
لغت نامه دهخدا